باز هم نکات

یک) شکاف عمیقی در جامعه ایران ایجاد شده است. یک دو دستگی که می تواند برای ادامه حرکت کشور خطرناک باشد. فضای فعلی کشور این قدر هیجانی و عجیب است که جان می دهد برای جامعه شناسان و روانشناسان که این همه تحرک و هیجان را در ملت تحلیل کنند. به نظرم کلی موضوع مطالعه و تز برای رشته های علوم اجتماعی ایجاد شده است.

دو) امروز من در خیابان ولیعصر قدم می زدم و تحرکات مردم را مشاهده می کردم. باور کردنی نبود. در راه برخی از شخصیت ها را می دیدم. نهاوندیان رئیس اتاق ایران را دیدم. نیم ساعتی با یکی از دوستان باهاش صحبت کردیم. هر کاری کردیم رایش را لو نداد ولی گفت که به شدت از شرایط پیش آمده ناراحت است. خیلی ناراحت بود چرا مسائلی که مدت ها اسرار نظام بوده (مثلا آمار کمک های ما به فلان کشور و الخ) دست مایه بحث های انتخاباتی شده است. خیلی مستدل بحث می کرد. واقعا آدم قوی است.

سه) نیروی انتظامی به شدت کار سختی دارد. امروز واقعا فضای شهر را خوب اداره می کرد. دست مریزاد به این عناصر خدوم و زحمتکش که کمترین توجه در کشور به آنها می شود.

چهار) محسن رضایی با مناظره امشب سطح خودش را در مناسبات سیاسی به اوج رساند. خیلی علمی و آرام بحث می کرد. ولی احمدی نژاد خیلی عصبانی بود و علی رغم اینکه می خواست بحث را رفاقتی کند برخی جاها هم کنترل خودش را از دست می داد. احمدی نژاد می توانست با قبول برخی از اشتباهات کاملا بحث را به نفع خود تمام کند ولی این کار را نکرد. به نظرم مناظره امشب باعث افزایش آرای رضایی خواهد شد. مخصوصا خیلی از افرادی که مخالف احمدی نژاد هستند و همچنین به هیچ وجه تمایلی ندارند به جریان اصلاحات رای بدهند احتمالا به رضایی رای خواهند داد.

پنج) علی مطهری یکی از شخصیت هایی است که به نظر من چه زمانی که نماینده نبوده و چه زمانی که نماینده بوده امتحان خودش را پس داده است. همیشه حرف خودش را زده و به نظرم در سیاست آزادگی ارزشمندی دارد. اخیرا نامه ای به احمدی نژاد نوشته است که اینجا می توانید بخوانید. قبلا هم در مورد فیلم کروبی نامه ای نوشته بود که آن را هم اینجا می توانید ببینید. مطهری با این کارش صف شکنی کرده است و کاری که خیلی از افراد دلسوز قصد انجام آن را داشتند ولی به دلایل متعدد از انجام آن خودداری می کردند را انجام داده است (دوستان احتمالا به خاطر می آورند که در قضیه کردان هم یکی از پی گیرترین افراد بود). در این نامه سوالاتی را مطرح کرده است که این سوالات دقیقا برای من هم مطرح بود. اینجا را بخوانید (قسمت چهارم).

فضای رها شده

فضای خبری انتخابات کاملا رها شده است و دیگر به هیچ حرفی نمی توان اعتماد کرد. نه از این طرف و نه از آن طرف. هیچ گاه تا به حال چنین فضایی را تجربه نکرده بودم. بیچاره افرادی که به دنبال یافتن حقیقت واقعی هستند. خدا به خیر کند.

نکته

یک) تجربه این مناظره ها نشان داد که وقتی میرحسین عصبانی میشه خیلی خوب صحبت میکنه. این را برای اطرافیانش می گویم که استراتژی خوبیه برای تحریک میرحسین :)

دو) این انتخابات واقعا بی نظیر بوده. برایم جالب است در معدود انتخاباتی دیده ام که مردم علاوه بر اینکه مصممند در انتخابات شرکت کنند فعال سازنده (Proactive) هم شده اند و در حال مخ زدن و متقاعد کردن بقیه هستند.

سه) سطح این انتخابات به نظرم خیلی بالاتر از همه انتخابات گذشته بوده است. در این انتخابات مطالبات مردم از مقولاتی مثل توزیع پول و توزیع نفت (هرچند که شعار برخی در این موارد است ولی الان حسم این است که به حاشیه رفته) و الخ تغییر یافته و به سمت مواردی مثل مبارزه با فساد، مبارزه با دروغگویی و تحجر و الخ کشیده شده است.

چهار) من این روزها با کسانی صحبت می کنم که برخی از آنها برای اولین بار است که در انتخابات شرکت می کنند ( البته منظورم رای اولی ها نیست) این برایم خیلی جالب است. من مشارکت را بالای 70 درصد پیش بینی می کنم و این کاملا به نفع میرحسین است. قبول ندارید؟

افتخار

مناظره دیشب باعث شد که به رایم در این انتخابات افتخار کنم. هیچ گاه تاکنون این گونه نسبت به رایم افتخار نکرده بودم. برنده مناظره دیشب موسوی بود. زنده باد مهندس موسوی! سالم ترین و اخلاقی ترین کاندیدای انتخابات جاری!

چند نکته

یک: در این مورد مطالب متعددی در مورد مناظره مهم نقل شد. در پست قبل یکی را معرفی کردم. این یکی را هم حتما ببینید.

دو: به شدت از تحلیل های علمی مثل این در مورد انتخابات لذت می برم.

سه: داشتم به یکی از آفت های دموکراسی فکر می کردم و آن هم مساوی بودن رای همه افراد از باسواد و بی سواد، روشنفکر و عامی و  الخ است. در حال فکر کردن روی مکانیزمی بودم  مثل وزن دادن به افراد بر اساس مدرک تحصیلی بودن که البته اعتراف می کنم روش کاملی نیست . بعدا یکی از دوستان تذکری دارد که این مطلب حرفم را نقض می کند.

سه: در میان طرفداران کاندیداها آدم های آرام، فراری از جنجال، منطقی را در میان طرفدران رضایی می بینم. در این روزها با خیلی از دوستان که تلفنی صحبت می کنم ضمن گلایه از جو موجود به این نتیجه رسیده اند که به رضایی رای دهند. من به شدت به طرفدران رضایی و خود رضایی احترام می گذارم.

چهار: به شدت بعد از انتخابات نگران فضای کشور شده ام. این حس را در بین خیلی از آدم های دلسوز دیده ام. روسای جمهور یک کشور جزو سرمایه های آن کشور محسوب می شوند. در ایالات متحده به شدت به روسای جمهور سابق احترام گذاشته می شود اما اینجا به راحتی زیر پا له می شوند. نمی دانم آیا هزینه ها و منافع این مساله بررسی شده است؟ به هر صورت بعد از دیدن مناظره چند سوال جدی از احمدی نژاد دارم که خیلی دوست دارم هوادرانش این را جواب دهند:

چرا الان و در آستانه انتخابات دست به افشاگری زده؟ آیا خیلی از حامیان احمدی نژاد الان مشکل فساد مالی ندارند؟ آیا برخی از افرادی که پالیزدار از آنها نام برد الان در فهرست حامیان احمدی نژاد نیستند؟ آیا همین احمدی نژاد نبوده که در سال 75 از شخصیت هاشمی تجلیل کرده است؟ در آن موقع هاشمی و پسرانش مشکل نداشته اند؟ آیا احمدی نژاد فرماندار خود آقای ناطق نبوده است؟

مناظره

مناظره بین موسوی و احمدی نژاد شاید یکی از نقاط عطف در نظام جمهوری اسلامی باشد و مساله ای بی سابقه بود. این مناظره به نظرم به نوعی اتمام حجت بود برای کسانی که در خیلی از چیزها تردید داشتند و بسیاری از مسائل را روشن کرد. نمی دانم این حرف از سعید حجاریان شایعه بوده یا نه که گفته بود در صورت عدم حضور میرحسین نتیجه 0-3 و در صورت حضورش نتیجه 0-6 به نفع احمدی نژاد خواهد بود اما به نظر من این مناظره در مجموع به سود میرحسین بود ( هرچند که بازنده اصلی نظام بود) و خیلی از مسائل را روشن کرد. اما نکاتی که به ذهن من رسید:

در مجموع برداشتم این است که این مناظره چیزی به آرای احمدی نژاد اضافه نخواهد کرد ولی به آرای موسوی خواهد افزود. چرا که با اتفاقاتی که افتاد، بسیاری از مرددین بین کروبی و موسوی (حتی برخی از طرفداران کروبی) و یا آرای خاموش به سمت موسوی خواهند آمد.

احمدی نژاد بازی را شروع کرد (متهم کردن مسولین ارشد نظام به فساد مالی) که امیدوارم پایان خوشی داشته باشد. دقت کنید که این بار گنجی نیست که از طریق صبح امروز یا فلان روزنامه اتهاماتی را مطرح می کند، یا فاطمه رجبی نیست که در سایت خود مطالبی را مطرح کند، بلکه این بار رئیس جمهور ایران است که در رسانه رسمی جمهوری اسلامی هاشمی و خانواده اش را متهم به فساد مالی می کند. من به شدت نگرانم که این بازی با طرح اتهامات مشابه از طرف مقابل ادامه پیدا کند و آن زمان است که دیگر... اما از یک جنبه اقدام احمدی نژاد خوشحال کننده است و آن اینکه از این به بعد هیچ مسولی احساس نخواهد کرد که حاشیه امن خواهد داشت.

موسوی علی رغم ضعف گفتاری در صحبت هایش، به شدت استادانه و زیرکانه بحث را مدیریت کرد و چهره ای متین، باوقار و نجیب از خود ارائه داد. چرا که اولا تمام تلاش احمدی نژاد این بود که موسوی را به موضع تدافعی بکشاند و ابتکار عمل را از موسوی بگیرد اما موسوی مقهور این شیوه نشد و در تمام فرصت هایش او هم تهاجمی عمل کرد. ثانیا ذره ای از موضع انصاف و اخلاق تجاوز نکرد.

موسوی کاملا در چارچوب زمان صحبت می کرد و آداب مناظره را رعایت می کرد، با وجود طپق هایی در حرف هایش (که ویژگی معمولی اش است) مسلط به بحث بود و عصبانی نبود. اما در مقابل رقیب او وسط حرف میر حسین می پرید، مدیریت زمان نداشت و عصبی به نظر می رسید.

رقیب موسوی تلاش می کرد با عباراتی نظیر "من به شما علاقه دارم"، "شما بی اطلاع هستید" و خنده های خاص خودش فضای روانی بحث را به سود خود تمام کند که به نظرم خیلی توفیق نداشت.

در صحبت های فراوانی که این روزها با اقشار مختلف ( از عوام گرفته تا آدم های با درک و شعور بالاتر) داشته ام یک نکته بسیار مورد تاکید همه قرار گرفت و آن نوع و نحوه برخورد احمدی نژاد با همسر میرحسین بود. این مساله این قدر برای بسیاری از مردم منزجر کننده بوده است که عده زیادی از آنها را به سمت میرحسین کشانده است. به نظرم این کار احمدی نژاد ورق را کاملا برگرداند و کاملا جو علیه او شد. ضمن اینکه 10 دقیقه پایانی دفاعیه موسوی به اندازه تمام بحث های دیگر موسوی می ارزید و خیلی قوی بود. اگر بخواهم به شیوه سعید حجاریان فوتبالی تحلیل کنم این مناظره شبیه مسابقه فوتبالی بود که موسوی با وجود عقب بودن تا دقایق پایانی، در دقایق نهایی گل پیروزی را زد.

در نهایت نیز احمدی نژاد یک شانس بزرگی آورد و آن تعطیلی این دو روز و عدم فعالیت رسانه های جمعی در این روزها بود.

پ.ن: این یکی از بهترین دیدگاه هایی بود که در مورد مناظره خواندم. توصیه می کنم حتما ببینید.

فیلم های انتخاباتی

منتظر بودم فیلم مستند کروبی پخش شود تا تحلیل خودم را از فیلم های مستند کاندیداها بنویسم.

فیلم احمدی نژاد:

از لحاظ حرفه ای فیلم قوی بود. ولی استفاده از عواطف و احساسات در آن تو ذوق می زد. احمدی نژاد همان حرف های 4 سال پیش را می زد. اما این بار به نظرم به خاطر اینکه احمدی نژاد در موضع قدرت است و مردم عملکرد چهار ساله اش را تجربه کرده بودند آن تاثیر 4 سال پیش را نداشت هر چند که باز هم بر روی جامعه هدفی که احمدی نژاد هدف گرفته است،تاثیرگذاری بالایی داشت.

فیلم موسوی:

مجیدی را به شدت دوست دارم. آدم منصف و سالمی است. اینکه قبول کرده در این عرصه وارد شود و برای میرحسین فیلم بسازد خودش نشان دهنده علامت هایی است. اما من از مجیدی انتظار بیشتری داشتم. از لحاظ تکنیکی جا برای کار بیشتر داشت. شاید هم قبل از پخش خاطرات فاتح باعث شده بود توقع امان از فیلم بالا برود. مجیدی به درستی تلاش کرده بود در این فیلم نشان بدهد که میرحسین هم پایگاه مذهبی خوبی دارد. همچنین استفاده خوب از رنگ باعث شده بود حس امید را در بیننده تقویت کند. حس ملی گرایی را هم خیلی بولد کرده بود.

فیلم رضایی:

شاید در میان فیلم ها کمترین سوء استفاده را از عواطف و احساسات کرده بود. صداهای خیلی متناسبی روی فیلم نبود. صدای اصلی بیشتر به فیلم های راز بقا می خورد. یکی از بامزه ترین صحنه ها، صحنه جلسه دفاعیه محسن رضایی بود.

فیلم کروبی:

به نظرم ضعیف ترین فیلم در میان فیلم ها بود. از افخمی بعید بود. برخی جاهای فیلم نفرت آمیز بود. افراد زیادی را می شناسم که با دیدن فیلم رایشان به سمت موسوی تغییر کرده است. صحنه های گریه کرباسچی واقعا مصنوعی و ناراحت کننده بود. تمام تلاش فیلم جذب آرای خاموش بود.

چرا موسوی؟ (4) - دلایل سابجکتیو من در حمایت از موسوی

با اینکه به شدت مخالف احساسی کردن فضای انتخابات و ساختن موج های زودگذر و کم عمق هستم ( کاری که شگرد مشارکتی ها و سازمان مجاهدین است)  و از برخی از اقدامات طرفداران موسوی ( نوار سبز، تجمع در هنگام ثبت نام، استفاده ابزاری از شعائر مذهبی ) حالم به هم می خورد (البته برخی از این اقدامات مختص طرفداران موسوی نبوده و در ایام انتخابات طرفداران همه کاندیداها از آن ها سوء استفاده می کنند) اما تصمیم گرفتم دلایل سابجکتیو و شخصی ام را در حمایت از موسوی بنویسم. طبعا این دلایل نقش اصلی در تصمیم گیری من ندارد و شاید تنها کمتر از پنج درصد موثر باشد:

موسوی حس نوستالژیک دهه 60 را برایم یادآوری می کند. هر چند برای برخی ها دهه 60 یادآور ایام جالبی نیست ولی آنچه منظور من است صداقت، سادگی، خلوص، پاکی، صفا، صمیمت مردم در آن دهه است. دقیقا همان حسی که با دیدن فیلم های مستند جنگی مثل روایت فتح پیدا می کنید. انگار موسوی هم از همان جنس است.

اصالت در چهره اش موج می زند. چهره دوست داشتنی دارد و برداشتم این است که صداقت و پاکی از چهره اش می بارد. در میان کاندیداها کاریزمای بیشتری دارد. البته احمدی نژاد هم میان طرفدارانش کاریزمای خوبی دارد.

از حرف زدنش خوشم می آید، با شعار و صدای سوت و کف جوگیر نمی شود. آدم آرام و متینی است. به نظرم کاملا خودش است و اصلا از حرکاتش عوامفریبی احساس نمی کنم.

استقلال فکری جالبی دارد. خودش را دربست در اختیار هیچ حزب و جریانی قرار نداده است. در عین اینکه اصولگرایی خودش را دارد اما با همه مظاهر تمدن غرب مخالف نیست و به نظرم با اینکه سن نسبتا بالایی دارد ذهنش کانالیزه نیست.

در کل در میان کاندیداها از همه باشخصیت تر است، هنرمند است و دغدغه هنرمندان را می داند.......

چرا موسوی؟ (3) - استفاده از نخبگان

جامعه هدفی که احمدی نژاد برای خود انتخاب کرده است قشر مستضعف جامعه است. خوب البته این مساله امر پسندیده ای است که به مستضعفان توجه شود ولی هیچ گاه نباید به این معنا باشد که به نخبگان کشور بی توجهی شود. برداشت من از دوره 4 ساله احمدی نژاد این بوده است که دولت وی توجه جدی به نخبگان کشور نکرده است که این مساله به شدت مساله خطرناکی است. این امر درستی نیست که به بهانه حمایت از قشر محروم توجهمان به نخبگان را کم کنیم.

به نظر من میرحسین و مشی او به گونه ای بوده است که در عین توجه به محرومین از نخبگان نیز استفاده کرده و می کند. مساله ای که یکی از دغدغه های جدی من برای انتخاب یک رئیس جمهور است.

حتما شما برای نقض حرف من مثال های خواهید داشت ولی قطعا آنچه مدنظر من بوده است معدل استفاده از نخبگان در دولت های مختلف بوده است و شهودی که خودم در ارتباطهای مختلفم داشته ام.

چرا موسوی؟ (2) - ثبات شخصیت

میرحسین 8 سال دولتمرد بوده است. تجربه کاری خوبی دارد. با دیوان سالاری موجود در ساختار دولت آشنا است. بنابراین بلد است چگونه دولت را اداره کند، با افراد مختلفی کار کرده و شاید همین الان برای خودش مشخص است که وزاریش چه کسانی باشد. (این  استدلال را برای کسانی می گویم که اعتقاد دارند احمدی نژاد تازه فهمیده که باید چه کار کند؟!) و قاعدتا Setup time کمتری از بقیه کاندیداها به جر احمدی نژاد دارد.  همچنین به نظرم در میان کاندیداها فعلی تنها فردی است که از همه کمتر متمایل به قدرت است و به قول معروف طعم آن را چشیده و شاهدش هم دو سه دوره ای بوده که با وجود دعوت شدید وی به عرصه سرباز زده است. به نظرم آدم جوگیری نیست و کاملا استقلال فکری دارد. برایم خیلی جالب است که در جلسات و سخنرانی ها و میتینگ ها که به شدت احتمال جوگیرشدن وجود دارد اصلا احساسی نمی شود. یک ثبات قدم جالبی دارد که به طرفدارانش این اطمینان را می دهد که خیلی نوسانی حرکت نمی کند.

فضای تهوع آور

فضای سیاسی کشور همیشه نزدیک به انتخابات مسموم بوده است ولی این دفعه شورش درآمده و فضا برایم تهوع آور شده است. دریغ از ذره ای اخلاق و انصاف و صداقت. دائما دروغ و تکذیب و بی حرمتی و اتهام و استفاده ابزاری از مقدسات و ...متاسفانه این مساله در میان طرفداران همه کاندیداها هم دیده می شود و استثنا ندارد.

چرا موسوی؟ (1) - بزرگتر کردن دایره افراد درون نظام

به جد اعتقاد دارم برای پیشرفت کشور بایستی دایره افراد درون نظام را توسعه داد. کشور ما پتانسیلهای بسیار زیادی برای توسعه و تحرک دارد که به اندازه کافی ما نیاز برای افراد قابل داریم. یادم می آید یک دفعه بعد از ردصلاحیت های گسترده یکی از وزرای خاتمی مصاحبه جالبی کرده بود و گفته بود (قریب به مضمون) که کشور همین جوری آدم قابل برای اداره کشور کم دارد حالا چه برسد به اینکه ما بخواهیم یک جریان را هم حذف کنیم. این مساله در دوره اخیر به شدت نقض شده است. سیاست تبدیل معاند به مخالف و مخالف به موافق که در چند سال اخیر به نتایجی خوبی رسیده بود هم اکنون به جایی رسیده است که افرادی مثل افروغ، توکلی، خوش چهره، قالیباف و رضایی نیز به صف مخالفان پیوسته اند. چرا الان مدیران قوی چون زنگنه، جهانگیری، نجفی، عارف، ویسه و الخ که نظام 30 سال هزینه داده تا این افراد به بلوغ برسند باید گوشه اتاق هایشان خاک بخورند؟ چرا نباید حتی افردی چون مظاهری، دانش جعفری را حفظ کنیم؟ آیا الان هم قحط الرجال است یا شرایط کشور غیرعادی است که یک سری جوان خام بیایند و اداره حساس ترین سازمان ها را به عهده بگیرند؟ آیا زمان سعی و خطا به اتمام نرسیده است؟ آیا به جای آنکه قطار انقلاب مرتبا در هر ایستگاه افراد جدیدی را سوار کند به جایی نرسیده ایم که دائم در حال پیاده کردن افراد قدیمی هستیم؟ آیا امروز من جوان نسل چندمی باید از حضور کرباسچی و عبدی و جلایی پور در صداوسیما تعجب کنم (+) به راستی پیاده کردن افراد از قطار حرکت کشور آسانتر است یا سوار کردن افراد جدید؟ و چرا ما همیشه راه ساده تر را انتخاب میکنیم؟

به اعتقاد من و با شناختی که از تفکرات میرحسین دارم، میرحسین این قابلیت را دارد که این دایره را وسعت دهد. همین الان اگر نگاهی به اطرافیان وی بکنید این مساله را مشاهده خواهید کرد که چه طیف وسیعی همراه او شده اند. نگاهی به کابینه وی نیز نشان می دهد که وی آدم فراجناحی است ( ناطق نوری و محتشمی هر دو وزیر کشور میر حسین بوده اند) و اصولا از آدم های قوی استفاده خواهد کرد. خودش در یکی از مصاحبه هایش گفته است که در کابینه اش از افرادی استفاده خواهد کرد که بالقوه پتانسیل ریاست جمهوری اند.