تجديد نظر در تجديد پذير (آيا انرژي باد پاك است؟)

يكي از تصورات رايج در حوزه انرژي و محيط زيست پاك بودن انرژي هاي اصطلاحا تجديد پذير مثل باد است و اگر هم دقت كرده باشيد از نيروگاه هاي بادي به عنوان نماد بحث هاي زيست محيطي ياد مي شود. اما برخي تحقيقات نشان مي دهد كه اين تصورات كلا درست نيست و اتفاقا اشكالاتي نيز در آن وجود دارد. مدتي پيش در يك جلسه اي بودم كه اتفاقا در اين مورد بحث شد. يكي از افراد متخصص در اين زمينه مي گفت (با ارجاع به يكي از مقالات ieee) كه تحقيقات نشان مي دهد كه رشد قارچ گونه نيروگاه هاي بادي و گرفتن انرژي باد سبب شده است در نيمكره شمالي  سرعت باد كاهش يافته كه اين مساله نيز اثرات خود را بر محيط زيست گذاشته است (اگر مثل من از باد متنفر نباشيد حتما از منافع باد براي محيط زيست آگاه هستيد مثلا گرده افشاني، حركت ابرها و ..). با اين اوصاف شايد بايد در عبارت تجديدپذير براي برخي از انرژي هاي تجديد نظر كرد.

يادداشت هاي پراكنده (7)

چند روز پيش صحبت در مورد دوركاري بود و اينكه دوركاري چقدر مي تواند موثر باشد. طرف مي گفت با اجراي دوركاري اصلا لازم نيست مردم به وزارت خانه ها مراجعه كنند. راستي مگه وزارتخانه ها محل مراجعه مردم بوده است؟ مگه وزارتخانه ستادي ترين قسمت در سلسله مراتب نيست؟ چرا اصلا بايد مراجعه به آنجا معني داشته باشد؟


امروز وقتي داشتم به محل كارم مي رفتم از كنار يكي از پروژه هاي شهرداري رد مي شدم كه شمارنده اي زده بود و هر روز يكي از شماره هاي آن كم مي شد. يك دفعه به خودم آمدم و ديدم كه اي بابا اين در واقع شمارنده اي براي عمر من است. به اين فكر افتادم كه فرضا اگر از طريقي مي دانستم عمر من چقدر است (و چه خوب است كه نمي دانم و چه قدر خداوند حساب شده مكانيزم هاي خلقت را ايجاد كرده است) چقدر از عمرم بهتر استفاده مي كردم. مثلا اگر مي دانستم كه 2000 روز مانده چه برخوردي داشتم؟ اگر 300 روز چه؟ 50 روز چه؟ در آن صورت رفتار من با بقيه و استفاده از وقتم چه تغييري داشت؟ اصولا سراغ چه كارهايي مي رفتم و سراغ چه كارهاي ديگري نمي رفتم؟ حديث جالبي از يكي از ائمه داريم با اين مضمون كه به گونه اي خدا را عبادت كنيد كه انگار آخرين لحظات عمرتان است.


چند وقت پيش در اينجا فراخواني دادم در مورد پياده سازي يك فايل صوتي ارزشمند كه خودم فرصت اين كار را نداشتم. اگر اشتباه نكنم سه الي چهار نفر اعلام آمادگي كردند و فايل ها را خواستند (البته برخي هم مشروط كردند و فايل را هم نگرفتند. روي صحبتم با اين عزيزان نيست) من هم فايل را براي برخي فرستادم. هيچ كدام هيچ خروجي به من ندادند و بعد از پيگيري هاي من از يكي از ‌آنها كه قبلا مي شناختمش با اين جمله روبرو شدم كه ببخشيد سرم شلوغ است و وقت ندارم. جدا از تاثيرات فردي اين كار، كار اين افراد اثرات ديگري هم مي تواند داشته باشد كه وراي تاثير فردي آن است و آن هم بي اعتمادي امثال اينجانب به اين افراد است.


از افرادي كه تكليف خود را در قبال برخي مسائل اساسي و اخلاقي مشخص كرده اند خيلي خوشم مي آيد. دوستي دارم كه مغازه نسبتا كوچكي دارد و ملزومات اداري را مي فروشد. چون صبح ها جاي ديگري مشغول بود يكي را به عنوان كمكش گرفت كه در حدود 18 – 19 سال سن داشت و بنده خدا از اقليت هاي مذهبي است و منتظر بود تا به سربازي برود. رفيق ما به شدت تحت تاثير سجاياي اين فرد قرار گرفته بود كه با وجود كم بودن سنش تكليف خودش را مي دانست. مي گفت كه چند باري ازش خواسته بودم كه وقتي مامور بيمه مي آيد نگويد كه اينجا شاگرد است و كار مي كند اما وي با يك حياي قشنگي و در عين احترام به دوستم گفته بود كه من نمي توانم دروغ بگويم. هميشه با ديدن اين اتفاقات برايم جالب بوده است كه بدانم چه مسيري (و يا چه سيستم تربيتي) چنين خروجي مي دهد؟

مدیریت دانش اکسنچر

مدیریت دانش برای شرکت مشاوره ای یک فاکتور کلیدی موفقیت است خصوصا هر چه شرکت بزرگ تر می شود و شعبش گسترش می یابد و تنوع جغرافیایی اش بیشتر می شود. در اکسنچر سیستمی برای مدیریت دانش وجود دارد که Xchange نام دارد و همه با آن سر و کار دارند و در بدو ورود کار با آن را آموزش می بینند. جزییات مختصری در مورد آن را در ادامه بخوانید: 

KX يا Xchange نامي است که اکسنچر بر پايگاه دانش خود گذاشته است. اين پايگاه دانش شامل 3000 پايگاه داده است که دربردارنده ميليون ها سند و فايل است و در حدود 5000 نفر از 78 کشور دنيا از آن استفاده مي کنند. به زعم صاحبنظران اين پايگاه دانش بزرگترين سيستم نصب شده در سراسر جهان است که بر اساس لوتوس نيز مي باشد.

اين سيستم تمامي نيازهاي دانشي سازمان را از قبيل اطلاعات تماس داخلي و خارجي، برنامه هاي زماني و خروجي هاي پروژه هاي گذشته و فعلي، اطلاعات فروشندگان، اطلاعات رقبا،  اطلاعات منابع انساني و .. را در بر مي گيرد. Xchange ارزش بالايي را در اکسنچر ايجاد مي کند و سعي دارد اطلاعات مناسب و مرتبط و مورد نياز در زمان مناسب به افراد مناسب برسد  و از دانش توليد شده در شرکت در پروژه هاي قبل به خوبي استفاده شود. در واقع اين سيستم براي شرکت حکم يک ذخيره دانش را دارد که در مدت هاي قبل توسط شرکت توليد شده است.

به دليل فرهنگ خاص اکسنچر در به اشتراک گذاري اطلاعات، xchange تبديل به يک شبکه گسترده و روبه­رشد دانش شده است که با استفاده از بانک هاي اطلاعاتي متعدد – که هر يک کارکرد خاصي دارد- به تعداد زيادي از افراد خدمت مي دهد.

تعداد مستندات موجود در اين سيستم به سرعت رشد کرد و به نقطه اي رسيد که يافتن فايل و جستجو در آن مشکل شده است که به صورت پيوسته مشکلات آن در حال برطرف شدن است.

شبکه های اجتماعی در کسب و کار تجاری

چند وقت پیش دنبال مشاور در حوزه تخصصی می گشتیم که از آن در یکی از پروژه های سازمان کمک بگیریم. خب ابتدا از شبکه داخلیمان استفاده کردیم و چند مشاور را دعوت کردیم و به نتایجی هم رسیدیم. اما باز هم جستجوها رضایت بخش کامل نبود.

مدتی بعد جلسه ای در مورد مساله دیگری در شرکت داشتیم که در حین جلسه متوجه شدم یکی از پرسنل شرکت که اخیرا هم وارد شرکت شده است درآن مساله قبلی یک متخصص حرفه ای است و حتی در این حوزه نرم افزاری هم توسعه داده است. این مساله باعث شد در مورد اینکه چرا روشی برای کانالیزه کردن این مسائل در شرکت وجود ندارد فکری کنیم. این مساله حل نشده در ذهنم ماند. تا اینکه چند روز پیش در حین وبگردی هایم به چیز جالبی  برخوردم.

شرکت مشاوره مدیریت اکسنچر اخیرا ابزاری را توسعه داده است به نام "Accenture people" که این ابزار در حکم یک چیزی شبیه فیسبوک داخل شرکتی است. با این ابزار و تکمیل پروفایل شخصی توسط پرسنل تمامی همکاران شرکت به هم متصل می شوند. (به دلیل سیستم بسته اکسنچر مطالب محدودی در مورد این سیستم منتشر شده است.)

شبکه های اجتماعی روز به روز در حال فراگیرتر شدن هستند و کارکردهای متفاوتی پیدا کرده اند. اما این کارکرد در نوع خودش برایم خیلی جالب بود. در واقع استفاده از این ابزار برای ایجاد ارتباط بین کارکنان یک شرکت مشاوره مدیریت است که ارتباط میان آنها حکم خون در رگ ها را دارد. جالب است بدانید این شرکت قبلا هم سیستم های دیگری داشته است اما در هیچ یک امکان مشارکت (collaboration) نبوده است. در ادامه، این مطلب را در مورد این ابزار اکسنچر بخوانید.

من حدسم این است در آینده تمامی شرکت های بزرگ برای استفاده بهینه از مهارت ها و دانش خود به چنین ابزاری نیاز پیدا خواهند کرد.

پ ن: مطلبی در مورد اکسنچر پیپل را بخوانید:

اکسنچر پيپل

براي تحقق اين هدف واحد  IT اکسنچر سيستم "Accenture people" را ايجاد کرده است. محيطي آن لاين که امکان به اشتراک گذاشتن مهارت ها، علايق، تجربيات تمامي کارکنان اين شرکت در سراسر شبکه جهاني اين شرکت را فراهم کرده است.

قبل از ايجاد "Accenture people"، روش هاي ارتباطي مثل "Accenture People Directory" و " Knowledge Exchange Expert Profile" بستر ارتباطي براي به اشتراک قرار دادن اطلاعات و مهارت ها و تجربيات بوده است.  اما از آنجايي که در اين روش ها امکان تعامل نبوده است،  کارکنان استفاده از اين روش ها را براي به اشتراک گذاشتن مهارت و دانش وقت گير و ناکارآمد مي دانستند.

از آنجايي که اکسنچر اهميت استفاده از اين بستر اطلاعاتي را براي يکپارچه کردن اطلاعات مورد نياز کارکنان دانسته و همچنين تجارب کار با کارفرماهاي متعدد ضرورت اين سيستم را نشان مي داد تصميم بر آن شد که چنين سيستمي طراحي شود. علاوه بر اين نتايج نشان مي داد که کارکنان در مقاطع مختلف به اطلاعات مختلفي براي تصميم گيري نياز دارند.

بر مبناي پيشنهادات مختلفي که انجام شد، واحد IT اکسنچر اقدام به توسعه سيستم Accenture People کرد که اين سيستم فراتر از يک راهنماي الکترونيکي از افراد مشغول در اين شرکت است. اين سيستم يک سايت شبکه محور و مشارکتي است که در آن پرسنل شرکت اطلاعات مختلف کاري خود از قبيل واحد کاري، سطح سازماني، تلفن، محل کار و .. را وارد مي کنند.

پروفايل هر فردي به صورت استاندارد طراحي شده است و کارکنان تشويق به تکميل پروفايل خود مي شوند. رزومه کارکنان به صورت خودکار در اين سايت به روز مي شود و محيط اين سيستم بسيار خوب و خوشايند است و تا حدودي شبيه پايگاه هاي شبکه هاي اجتماعي است.

اين سيستم اجازه مي دهد افراد در درياي منابع اکسنچر ورود پيدا کرده و مسائل و مشکلات کاري خود را مطرح نمايند. اين سايت مي تواند مجرايي براي رشد و عميق شدن نيز درموضوعات خاصي باشد.

زماني که يک عضو در اين سايت وبلاگ خود را بروز کرده و عکس و جزيياتي در مورد مهارت هاي کاري و حرفه اي خود، آموزش ها و زمينه هاي تخصصي و راه هاي مختلف ارتباطي، سرگرمي ها و ساير اطلاعات شخصي اختياري خود را در سايت قرار مي دهد، ارتباطات حرفه اي و دانشگاهي متعددي مي تواند در اين بستر شکل مي گيرد. ايجاد امکان وبلاگ نويسي نيز فرصت هاي به روزرساني مهارت ها را تقويت مي کند.