چرا موسوی؟ (1) - بزرگتر کردن دایره افراد درون نظام
به جد اعتقاد دارم برای پیشرفت کشور بایستی دایره افراد درون نظام را توسعه داد. کشور ما پتانسیلهای بسیار زیادی برای توسعه و تحرک دارد که به اندازه کافی ما نیاز برای افراد قابل داریم. یادم می آید یک دفعه بعد از ردصلاحیت های گسترده یکی از وزرای خاتمی مصاحبه جالبی کرده بود و گفته بود (قریب به مضمون) که کشور همین جوری آدم قابل برای اداره کشور کم دارد حالا چه برسد به اینکه ما بخواهیم یک جریان را هم حذف کنیم. این مساله در دوره اخیر به شدت نقض شده است. سیاست تبدیل معاند به مخالف و مخالف به موافق که در چند سال اخیر به نتایجی خوبی رسیده بود هم اکنون به جایی رسیده است که افرادی مثل افروغ، توکلی، خوش چهره، قالیباف و رضایی نیز به صف مخالفان پیوسته اند. چرا الان مدیران قوی چون زنگنه، جهانگیری، نجفی، عارف، ویسه و الخ که نظام 30 سال هزینه داده تا این افراد به بلوغ برسند باید گوشه اتاق هایشان خاک بخورند؟ چرا نباید حتی افردی چون مظاهری، دانش جعفری را حفظ کنیم؟ آیا الان هم قحط الرجال است یا شرایط کشور غیرعادی است که یک سری جوان خام بیایند و اداره حساس ترین سازمان ها را به عهده بگیرند؟ آیا زمان سعی و خطا به اتمام نرسیده است؟ آیا به جای آنکه قطار انقلاب مرتبا در هر ایستگاه افراد جدیدی را سوار کند به جایی نرسیده ایم که دائم در حال پیاده کردن افراد قدیمی هستیم؟ آیا امروز من جوان نسل چندمی باید از حضور کرباسچی و عبدی و جلایی پور در صداوسیما تعجب کنم (+) به راستی پیاده کردن افراد از قطار حرکت کشور آسانتر است یا سوار کردن افراد جدید؟ و چرا ما همیشه راه ساده تر را انتخاب میکنیم؟
به اعتقاد من و با شناختی که از تفکرات میرحسین دارم، میرحسین این قابلیت را دارد که این دایره را وسعت دهد. همین الان اگر نگاهی به اطرافیان وی بکنید این مساله را مشاهده خواهید کرد که چه طیف وسیعی همراه او شده اند. نگاهی به کابینه وی نیز نشان می دهد که وی آدم فراجناحی است ( ناطق نوری و محتشمی هر دو وزیر کشور میر حسین بوده اند) و اصولا از آدم های قوی استفاده خواهد کرد. خودش در یکی از مصاحبه هایش گفته است که در کابینه اش از افرادی استفاده خواهد کرد که بالقوه پتانسیل ریاست جمهوری اند.