دسته بندی یکی از مهارت های بسیار مهم است که به مشاور کمک شایانی در دفع پیچیدگی ها و درک بیشتر از مساله می کند و در واقع جزء مهارت هایی است که از جنس هنر است که خود البته با تمرین و مشاهده نمونه های مختلف تا حدی به دست می آید. اما در اینجا هدفم خیلی تشریح این مفهوم نبود بلکه بیشتر قصد داشتم  تا یکی ازاعجوبه های مدیریت و سیستم را در اینجا معرفی کنم (که البته احتمالا اکثرا او را می شناسید) و نمونه هایی از کارهایش را برایتان ارائه دهم.

راسل ایکاف را می گویم. ایکاف یکی از بزرگان حوزه مدیریت و سیستم است. معماری، فلسفه علم، تحقیق در عملیات خوانده و هم اکنون در حدود 90 سال سن دارد. اولین بار دکتر رمضانی  در کلاس تجزیه و تحلیل سیستم من را با ایکاف آشنا کرد و واقعا تاثیر بسیار خوبی روی من داشت. ایکاف بحث های مدیریتی را خیلی تمیز مطرح می کند و کارهایش با آنکه کیفی است اما در آن از شیوه هایی که در برخی از دانشکده های مدیریت و کتابهای مدیریتی در ایران دیده می شود و حال آدم را از مدیریت به هم می زند خبری نیست.

 ایرانی های زیادی از همکاران نزدیک ایکاف بوده اند. جمشید قرجه داغی ، جهانگیر پوردهناد و محمدحسین بنی اسدی سه  نفر از افرادی بوده اند که به نحوی با وی ارتباط داشته اند.

جهانگیر پوردهناد در حال حاضر از مدیران ارشد مرکز همکاری های راسل ایکاف برای توسعه رویکرد سیستمی وابسته به دانشگاه پنسیلوانیا است. وی سال های تجربه همکاری در حوزه مشاوره را به همراه خود ایکاف داشته است و از سال 1974 تا ا978 از مشاورین ارشد سازمان مدیریت صنعتی بوده است. وی یکی از مدرسان کارگاه مهارت های مشاوره نیز بود.

قرجه‌داغی نیز از صاحبنظران علم سیستم است و مدرک مهندسی خود را در سال 1963 از دانشگاه برکلی دریافت کرده است. وی کار خود را در شركت IBM به عنوان مهندس ارشد سیستم آغاز کرد. تاکنون در سمت‌هاي عضو هيأت تحقیقاتی موسسه بین‌المللی سیستم‌ها ، آمریکا، عضو هیأت مديره سازمان بهره‌وري آسیا ، ژاپن و رئیس منطقه‌ای جامعه تحقیقات عمومی سیستم‌ها ، آسیا بوده است. او مدیر پروژه‌‌ی دو پروژه‌ي شناخته‌شده‌ي بین المللی نیز بوده است: نظم نوين اقتصادی: پروژه سازمان ملل متحد و هدف نوع بشر: پروژه کلوپ رم. قرجه‌داغی چندین کتاب نیز تألیف نموده که از مهمترین آنها می توان به "تفکرسیستمی، مدیریت آشوب و پیچیدگی" و "به‌كارگيري TQM در آمريكا"  و "به‌سوی يك نظريه‌ي سیستمی برای سازمان" نام برد. فکر می کنم وی در حال حاضر مدیر عامل اینترکت  و رئیس واحد آموزشی MBA اجرایی در دانشگاه ويلانوا است.

دکتر بنی اسدی (داماد مهندس بازرگان) هم اگر اشتباه نکنم دانشجوی خود ایکاف در دانشگاه پنسیلوانیا بوده است که سالها در کار مشاوره مدیریت حضور دارد و در حال حاضر هم  مدیرعامل بنیاد صنعتی ایران است.

اما برگردیم به خود ایکاف: ایکاف در قبل از انقلاب مثل اینکه مدتی در ایران بوده است و در آن مدت نقش موثری در تاسیس  سازمان مدیریت صنعتی داشته است.در اینجا قصد دارم به چند تا از کارهای ایکاف اشاره کنم که به نظر من خیلی آموزنده است.

یک : دسته بندی گروه های سیاسی در حول و حوش انقلاب

دکتر رمضانی  یک دفعه سر کلاس می گفت که ایکاف در مدتی که در ایران بوده مطالعه ای روی گروه های سیاسی در ایران انجام می دهد و تمام گروه های سیاسی آن دوران را در یک نمودار ون قرار می دهد (شکل زیر).

این نمودار می گوید یک سری از گروه های سیاسی فقط ایدئولوژی اشان را از مذهب می گیرند مثل موتلفه اسلامی یا جامعه روحانیت. یک سری دیگر فقط تمایلات ملی دارند مثل جبهه ملی. برخی گروه ها هم صرفا تمایلات سوسیالیستی داشتند مثل حزب توده. اما در اشتراکات این دایره ها نیز احزابی بوده اند. مثلا نهضت آزادی علاوه بر تمایلات مذهبی گرایشات ملی هم داشته و دارند. یا گروه هایی مثل مجاهدین خلق و خداپرستان سوسیالیست تمایلات سوسیالیستی توام با مذهب داشته اند. راستش خیلی کامل گروه های سیاسی دیگر در آن دوران را نمی شناسم تا موقعیت آنها را در این نمودار ون مشخص کنم. یک نکته هم دقت کنید که وضعیت گروه های سیاسی اون موقع را با الان مقایسه نکنید. البته شاید به این دسته بندی اشکالاتی وارد باشد اما در کل با توجه به سادگی آن کار جالبی به نظر می رسد. در هر صورت قدرت دسته بندی با حداقل عوامل هنری است که همه از آن بهره ای ندارند.

بعد از آن هم دسته بندی هایی در مورد احزاب و گروه های سیاسی انجام شده که البته به این قدرت و سادگی نیست. مثلا تقسیم بندی "عصرما" در دهه 70 که توسط سازمان مجاهدین صورت گرفت و همان اصطلاحات معروف راست سنتی و چپ مدرن و .. را وارد ادبیات سیاسی کرد. بعد از انتخابات نهم ریاست جمهوری هم سال 84 یک مقاله ای توسط محمد قوچانی انجام گرفت که یادمه در یکی از شماره های سیاست نامه شرق چاپ شد و آن هم نسبتا کار قوی بود که اگر کسی آن را خواست فایلش موجود است. اما نکته جالب اینجاست که به دلیل پویایی بسیار زیاد در عالم سیاست در کشور، آن صورت بندی هم کاملا تغییر کرده و نیاز به یک کار جدید است. در هر صورت می خواستم با این مطلب یکی از حسن های دسته بندی را نشان بدهم.

دو:

در مورد خلاقیت تاکنون تعاریف و تفاسیر مختلفی ارائه شده است. اما ایکاف یک دسته بندی جالبی از افراد از منظر میزان و نوع خلاقیت دارد که شامل دو بعد است. یک بعد توانایی یافتن شباهت ها در میان چیزهای متفاوت است و بعد دیگر توانایی یافتن تفاوت ها در چیزهای مشابه است. با این دسته بندی و بر حسب اینکه افراد در هر یک از این ابعاد توانایی بالا یا پایینی دارند چهار گروه از افراد وجود خواهند داشت.

 

شما جزء کدام دسته هستید؟

دکتر پوردهناد یک خاطره جالبی هم از ایکاف تعریف می کرد که بعد از آن من بیش از پیش به عمق قدرت ذهنی این بشر در تحلیل پی بردم. می گفت در یک کارگاه تدوین ماموریت برای یک سازمان از حدود 15 نفر از مدیران آن سازمان خواست تا هر یک ماموریت سازمانشان را از منظر خودشان  بیان نمایند . هر کدام بحثی را مطرح کردند که جملات تفاوت های فاحشی با هم داشت. ایشان می گفتند ایکاف در نهایت جمله ای در مورد ماموریت سازمان نوشت که همه افراد را ارضا می کرد و این همان توانایی یافتن شباهت ها میان چیزهای متفاوت است.

 از ایکاف کتاب هایی وجود دارد که برخی از آنها ترجمه هم شده است اما اگر دوست دارید خیلی سریع بهترین کارهای او را بخوانید این کتاب را بخوانید (این کتاب در کتابخانه دانشکده صنایع پلی تکنیک موجود است)